فعالیت های دفتر
شماره حساب ها
0104933301008
حساب سپهر بانک صادرات
0103293468008
ارتباطات مفید
اوقات شرعی
سه شنبه ١٩ آذر ١٣٩٨
آمار بازدید
توضیح المسائل

احکام طهارت
بازگشت
آب مطلق و مضاف
مسأله16): آب یا مطلق است یا مضاف و آب مضاف آبى است كه آن را از
چیزى بگیرند، مثل آب هندوانه و گلاب، یا با چیزى مخلوط باشد، مثل آبى كه به قدرى
با گل و مانند آن مخلوط شود كه دیگر به آن آب نگویند، و غیر از اینها آب مطلق است،
و آن بر پنج قسم است:
اول: آب كر. دوم: آب قلیل. سوم: آب جارى. چهارم:
آب باران.پنجم: آب چاه
1- آب كُر
مسأله17): آب كُر مقدار آبى است كه اگر در ظرفى كه درازا و پهنا و
گودى آن هر یك سه وجب و نیم و به عبارت دیگر 5/33 وجب مکعّب و یا 384 لیتر باشد
بریزند آن ظرف را پر كند. و وزن آن بیست مثقال کمتر از یکصد و بیست و هشت من تبریز
است و بر حسب کیلوگرم بنابر اقرب مقدار آن معادل 4/383 کیلوگرم آب خالص است ولی در باقی آبها
باید در مقدار وزن آنها احتیاط لازم مراعات شود.
مسأله18): اگر عین نجس مانند بول و خون به آب كر برسد چنانچه به
واسطه آن بو، رنگ یا مزه آب تغییر كند آب نجس مىشود، و اگر تغییر نكند نجس
نمىشود.
مسأله19): اگر بوى آب كر به واسطه غیر نجاست تغییر كند، نجس نمىشود.
مسأله20): اگر عین نجسی مانند خون، به آبى كه بیشتر از كر است برسد و
بو یا رنگ یا مزه قسمتى از آن را تغییر دهد، چنانچه مقدارى كه تغییر نكرده كمتر از
كر باشد تمام آب نجس مىشود، و اگر به اندازه كر یا بیشتر باشد فقط مقدارى كه بو
یا رنگ یا مزه آن تغییر كرده، نجس است.
مسأله21): آب فواره اگر متصل به كُر باشد آب نجس را پاك مىكند در
صورتى كه مخلوط با آن شود، ولى اگر قطره قطره روى آب نجس بریزد آن را پاك نمىكند،
مگر آن كه چیزى روى فواره بگیرند تا آب قبل از قطره قطره شدن به آب نجس متصل شود و
با آن مخلوط گردد.
مسأله22): اگر چیز نجس را زیر شیرى كه متصل به كُر است بشویند، آبى
كه از آن چیز مىریزد اگر متصل به كُر باشد و بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد
پاك است.
مسأله23): اگر مقدارى از آب كُر یخ ببندد و باقى آن مقدار كُر نباشد
چنانچه نجاست به آن برسد نجس مىشود، و هر قدر از یخ هم آب شود نجس است.
مسأله24): آبى كه به اندازه كر بوده، اگر انسان شك كند از كر كمتر
شده یا نه، مثل آب كُر است، یعنى نجاست را پاك مىكند و اگر نجاستى هم به آن برسد
نجس نمىشود. ولی آبى كه كمتر از كر بوده و انسان شك دارد به مقدار كر شده یا نه،
حكم آب كر را ندارد.
مسأله25): كر بودن آب به دو راه ثابت مىشود:
اول: آن كه خود انسان یقین كند. دوم: آن كه دو مردِ عادل خبر دهند.
2- آب قلیل
مسأله26): آب قلیل آبى است كه از زمین نجوشد و از كر كمتر باشد.
مسأله27): اگر آب قلیل روى چیز نجس بریزد یا چیز نجس به آن برسد نجس
مىشود، ولى اگر از بالا با فشار روى چیز نجس بریزد مقدارى كه به آن چیز مىرسد
نجس، و هر چه بالاتر از آن است پاك مىباشد، و نیز اگر مثل فواره با فشار از پایین
به بالا رود در صورتى كه نجاست به بالا برسد پائین نجس نمىشود و اگر نجاست به
پایین برسد بالا نجس مىشود.
مسأله28): آب قلیلى كه براى برطرف كردن عین نجاست روى چیز نجس ریخته
شود و از آن جدا گردد، نجس است، و همچنین بنابر اقوى باید از آب قلیلى هم كه بعد
از برطرف شدن عین نجاست، براى آب كشیدن چیز نجس روى آن مىریزند و از آن جدا
مىشود، اجتناب كنند؛ ولى آبى كه با آن مخرج بول و غائط را مىشویند با پنج شرط
پاك است:
اول: آن كه بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد.
دوم: نجاستى از خارج به آن نرسیده باشد.
سوم: نجاست دیگرى مثل خون با بول، یا غائط بیرون نیامده باشد.
چهارم: ذرّههاى غائط در آب پیدا نباشد.
پنجم: بیشتر از مقدار معمول، نجاست به اطراف مخرج نرسیده باشد.
3- آب جارى
مسأله29): آب جارى آبى است كه از زمین بجوشد و جریان داشته باشد
مانند آب چشمه و قنات.
مسأله30): آب جارى اگرچه كمتر از كر باشد، چنانچه نجاست به آن برسد
تا وقتى بو یا رنگ یا مزه آن به واسطه نجاست تغییر نكرده پاك است.
مسأله31): اگر نجاستى به آب جارى برسد، فقط مقدارى از آن كه بو یا
رنگ یا مزهاش به واسطه نجاست تغییر كرده نجس است، و طرفى كه متصل به چشمه است اگر
چه كمتر از كر باشد پاك است. و آبهاى دیگر نهر، اگر به اندازه كر باشد یا به واسطه
آبى كه تغییر نكرده به آب طرف چشمه متصل باشد، پاك بوده و گرنه نجس است.
مسأله32): آب چشمهاى كه جارى نیست ولى طورى است كه اگر از آن بردارند
باز مىجوشد، حكم آب جارى دارد؛ یعنى اگر نجاست به آن رسد، تا وقتى بو یا رنگ یا
مزه آن به واسطه نجاست تغییر نكرده پاك است.
مسأله33): آبى كه كنار نهر، ایستاده و متصل به آب جارى است، حكم آب
جارى دارد.
مسأله34): چشمهاى كه مثلاً در زمستان مىجوشد و در تابستان از جوشش
مىافتد، فقط وقتى كه مىجوشد حكم آب جارى دارد.
مسأله35): آب حوض حمام اگرچه كمتر از كر باشد، چنانچه به خزینهاى كه
آب آن به اندازه كر است متصل باشد، مثل آب جارى است.
مسأله36): آب لولههاى حمام كه از شیرها و دوشها مىریزد اگر متصل به
كر باشد مثل آب جارى است، و آب لولههاى عمارات اگر متصل به كر باشد در حكم آب كر
است.
مسأله37): آبى كه روى زمین جریان دارد ولى از زمین نمىجوشد، چنانچه
كمتر از كر باشد و نجاست به آن برسد نجس مىشود؛ اما اگر از بالا با فشار به پایین
بریزد، چنانچه نجاست به پائین آن برسد بالاى آن نجس نمىشود.
4- آب باران
مسأله38): اگر باران به چیز نجسى كه عین نجاست در آن نیست یك مرتبه
ببارد، جایى كه باران به آن برسد پاك مىشود، و در این صورت در فرش و لباس و مانند
اینها فشار لازم نیست ولى باریدن دو سه قطره فائده ای ندارد، بلكه باید طورى باشد
كه بگویند باران مىآید.
مسأله39): اگر باران به عین نجس ببارد و به جاى دیگر ترشح كند،
چنانچه عین نجاست همراه آن نباشد و بو، رنگ یا مزه نجاست را نگرفته باشد پاك است؛
پس اگر باران بر خون ببارد و ترشح كند، چنانچه ذرهاى از خون در آن باشد، یا آن كه
بو یا رنگ یا مزه خون را گرفته باشد نجس مىباشد.
مسأله40): اگر بر سقف عمارت یا روى بام آن عین نجاست باشد، تا وقتى
باران به بام مىبارد آبى كه به چیز نجس رسیده و از سقف یا ناودان مىریزد پاك است
و بعد از قطع شدن باران اگر معلوم باشد آبى كه مىریزد به چیز نجس رسیده است، نجس
مىباشد.
مسأله41): زمین نجسى كه باران بر آن ببارد پاك مىشود؛ و اگر باران
بر زمین جارى شود و به جاى نجسى كه زیر سقف است برسد، آن را نیز پاك مىكند.
مسأله42): خاك نجسى كه به واسطه باران گل شود و آب آن را فرا گیرد
پاك است، اما اگر فقط رطوبت به آن برسد پاك نمىشود.
مسأله43): هرگاه آب باران در جایى جمع شود اگرچه كمتر از كر باشد،
چنانچه موقعى كه باران مىآید، چیز نجسى را در آن بشویند و آب، بو یا رنگ یا مزه
نجاست را نگیرد، آن چیز نجس پاك مىشود.
مسأله44): اگر بر فرش پاكى كه روى زمین نجس است باران ببارد، و بر
زمین نجس جارى شود، فرش نجس نمىشود و زمین هم پاك مىگردد.
مسأله45): اگر آب باران یا آب دیگر، در گودالى جمع شود و كمتر از كر
باشد، چنانچه بعد از قطع شدن باران، نجاست به آن برسد، نجس مىشود.
5- آب چاه
مسأله46): آب چاهى كه از زمین مىجوشد، اگرچه كمتر از كر باشد چنانچه
نجاست به آن برسد، تا وقتى بو یا رنگ یا مزه آن به واسطه نجاست تغییر نكرده پاك
است، ولى مستحب است پس از رسیدن بعضى از نجاستها، مقدارى كه در كتابهاى مفصل گفته
شده، از آب آن بكشند.
مسأله47): اگر نجاستى در چاه بریزد و بو یا رنگ یا مزه آب آن را
تغییر دهد، چنانچه نجاست با تغییر آب چاه از بین برود، موقعى پاك مىشود كه با آبى
كه از چاه مىجوشد مخلوط گردد.
احكام آبها
مسأله48): آب مضاف كه معنی آن گفته شد، نه تنها چیز نجس را پاك
نمىكند، بلكه وضو و غسل هم با آن باطل است.
مسأله49): اگر ذرهاى نجاست به آب مضاف برسد نجس مىشود، ولى چنانچه
از بالا با فشار روى چیز نجس بریزد، مقدارى كه به چیز نجس رسیده نجس، و مقدارى كه
بالاتر از آن است پاك مىباشد. مثلاً اگر گلاب را از گلابدان روى دست نجس بریزند،
آنچه به دست رسیده نجس، و آنچه به دست نرسیده پاك است، و نیز اگر مثل فواره با
فشار از پائین به بالا برود اگر نجاست به بالا برسد، پائین نجس نمىشود.
مسأله50): اگر آب مضاف نجس، طورى با آب كر یا جارى مخلوط شود كه
دیگر به آن آب مضاف نگویند، پاك مىشود.
مسأله51): آبى كه مطلق بوده و معلوم نیست مضاف شده یا نه، مثل آب
مطلق است، یعنى چیز نجس را پاك مىكند، و وضو و غسل هم با آن صحیح است، ولی آبى كه
مضاف بوده و معلوم نیست مطلق شده یا نه، مثل آب مضاف است، یعنى چیز نجس را پاك
نمىكند و وضو و غسل هم با آن باطل است.
مسأله52): آبى كه معلوم نیست مطلق است یا مضاف، و معلوم نیست كه
قبلاَ مطلق یا مضاف بوده، نجاست را پاك نمىكند، وضو و غسل هم با آن باطل است؛ ولى
اگر به اندازه كر یا بیشتر باشد و نجاست به آن برسد، حكم به نجس بودن آن نمىشود.
مسأله53): آبى كه عین نجاست، مثل خون و بول به آن برسد و بو یا رنگ
یا مزه آن را تغییر دهد اگرچه كر یا جارى باشد نجس مىشود؛ ولى اگر بو یا رنگ یا
مزه آن به واسطه نجاستى كه بیرون آن است عوض شود، مثلاً مردارى كه پهلوى آب است
بوى آن را تغییر دهد نجس نمىشود.
مسأله54): آبى كه عین نجاست مثل خون و بول در آن ریخته و بو یا رنگ
یا مزه آن را تغییر داده، چنان كه به كر یا جارى متصل شود، یا باران بر آن ببارد،
یا باد، باران را در آن بریزد، یا آب باران در موقع باریدن از ناودان در آن جارى
شود، و تغییر آن از بین برود پاك مىشود؛ ولى باید آب باران یا كر یا جارى با آن
مخلوط گردد.
مسأله55): اگر چیز نجس را در آب كر یا جارى فرو برند، و در چیزهایى
كه قابل فشار دادن است مانند فرش و لباس، طورى فشار یا در داخل آب حركت دهند كه آب
داخل آن خارج شود؛ چنانچه از چیزهایى باشد كه در دفعه اول پاك مىشود، آبى كه بعد
از بیرون آوردن از آن مىریزد، پاك است و اگر از چیزهایى باشد كه باید دو مرتبه آن
را در آب فرو برند تا پاك شود، آبى كه بعد از دفعه دوم از آن مىریزد، پاك
مىباشد.
مسأله56): آبى كه پاك بوده و معلوم نیست نجس شده یا نه، پاك است؛ و
آبى كه نجس بوده و معلوم نیست پاك شده یا نه، نجس است.
مسأله57): نیم خورده سگ و خوك و
كافر، نجس و خوردن آن حرام است و نیمخورده حیوانات حرام گوشت پاك و
خوردن آن مكروه مىباشد.
بول و غائط
مسأله 58- واجب است انسان وقت تخلّى و مواقع ديگر، عورت خود را از كسانى كه مكلفند بپوشاند ، اگرچه مثل خواهر و مادر با او محرم باشند، و همچنين است حکم ديوانه، مميّز و بچه هاى مميّزي كه خوب و بد را مىفهمند. ولى زن و شوهر لازم نيست عورت خود را از يكديگر بپوشانند.
مسأله 59- لازم نيست با چيز مخصوصى عورت خود را بپوشاند، و اگر مثلاً با دست هم آن را بپوشاند، كافى است.
مسأله 60- موقع تخلّى بايد طرف جلوى بدن، يعنى شكم و سينه رو به قبله و پشت به قبله نباشد.
مسأله 61- اگر موقع تخلّى طرف جلوى بدن كسى رو به قبله يا پشت به قبله باشد و عورت را از قبله بگرداند كفايت نمىكند. و اگر جلوى بدن او هم رو به قبله يا پشت به قبله نباشد، احتياط واجب آن است كه عورت را رو به قبله يا پشت به قبله ننمايد.
مسأله 62- در مواقع ضروری در اماکن تخلّی که به سمت قبله ساخته شده اند، شخص بایستی به مقدار ممکن جهت خود را در حال تخلی از سمت قبله منحرف کند هر چند به سبب عورت تنها باشد.
مسأله 63- در اماکن تخلّی متحرک مانند هواپیما و کشتی ، اگر جهت قبله معلوم بود، حتی الامکان مراعات انحراف از جهت قبله در ابتداء تخلی، لازم است.
مسأله 64- هنگام تطهيرِ مخرجِ بول و غائط، رو به قبله و پشت به قبله بودن اشكالى ندارد، ولى اگر در موقع استبراء، بول از مخرج بيرون آيد، در اين حال رو به قبله و پشت به قبله بودن حرام است.
مسأله 65- اگر براى آن كه نامحرم او را نبيند، مجبور شود رو به قبله يا پشت به قبله بنشيند، بايد رو به قبله يا پشت به قبله بنشيند، و نيز اگر از راه ديگر ناچار باشد كه رو به قبله يا پشت به قبله بنشيند مانعى ندارد.
مسأله 66- احتياط واجب آن است كه بچه را در وقت تخلّى رو به قبله يا پشت به قبله ننشانند، ولى اگر خود بچه بنشيند، جلوگيرى از او واجب نيست.
مسأله 67- تخلّى در چهار مكان حرام است: اول: در كوچه هاى بن بست در صورتى كه صاحبانش اجازه نداده باشند. دوم: در ملك كسى كه اجازه تخلّى نداده است. سوم: در جايى كه براى عده مخصوصى وقف شده است مثل بعضى از مدرسه ها. چهارم: روى قبر مؤمنين در صورتى كه بىاحترامى به آنان باشد. هرچند که حکم در این مسأله منوط به حال اختیار است و در صورت اجبار و اضطرار، با ضمان اجرت المثل عمل مذکور جایز است.
مسأله 68- در سه صورت، مخرج غائط فقط با آب پاك مىشود: اول: آن كه با غائط، نجاست ديگرى مثل خون بيرون آمده باشد. دوم: آن كه نجاستى از خارج به مخرج غائط رسيده باشد. سوم: آن كه اطراف مخرج بيشتر از مقدار معمول آلوده شده باشد، و در غير اين سه صورت مى شود مخرج را با آب شست و يا به دستورى كه بعداً گفته مىشود با پارچه، دستمال کاغذی و سنگ و مانند اينها پاك كرد، اگر چه شستن با آب در حال اختیار، بهتر بلکه احوط است.
مسأله 69- مخرج بول با غير آب پاك نمى شود، و یک مرتبه شستن پس از برطرف شدن بول با آب کافی است ولی کسانی که بولشان از غیر مجرای طبیعی خارج می شود، احتیاط واجب است که آن مجری را دو مرتبه بشویند.
مسأله 70- اگر مخرج غائط را با آب بشويند، بايد چيزى از غائط در آن نماند، ولى باقى ماندن رنگ و بوى آن مانعى ندارد، و اگر در دفعه اول طورى شسته شود كه ذرهاى از غائط در آن نماند، دوباره شستن لازم نيست.
مسأله 71- احوط آن است که غائط را به سه سنگ یا سه پارچه و یا سه کاغذ و یا دستمال کاغذی و امثال آن پاک کنند، اگرچه پاک کردن با اطراف یک سنگ یا یک پارچه هم کفایت می کند، بلکه اگر با یک مرتبه هم غائط برطرف شد کفایت از طهارت می کند. و اگر در حال اختیار محل غائط را با استخوان و سرگین و یا چیزهایی که احترام آنها لازم است ـ مانند کاغذی که اسم خدا بر آن نوشته ـ پاک کند، پاک شدن محل و صحت نماز در این حالت، محل تأمل است.
مسأله 72- اگر شك كند كه مخرج را تطهير كرده يا نه، اگرچه هميشه بعد از بول يا غائط فوراً تطهير مى كرده، بايد خود را تطهير نمايد مگر آنکه تشکیک او ناشی از وسواس باشد.
مسأله 73- اگر بعد از نماز شك كند كه قبل از نماز مخرج را تطهير كرده يا نه، نمازى كه خوانده صحيح است، ولى براى نمازهاى بعد، بايد تطهير كند.
اسْتِبْراء
مسأله 74- استبراء عمل مستحبى است كه مردها بعد از بيرون آمدن بول انجام مى دهند، و آن داراى اقسامى است، و بهترين آنها اين است كه بعد از قطع شدن بول، اگر مخرج غائط نجس شده، اول آن را تطهير كنند، بعد سه دفعه با انگشت ميانه دست چپ از مخرج غائط تا بيخ آلت بكشند و بعد شست را روى آلت و انگشت پهلوى شست را زير آن بگذارند و سه مرتبه تا ختنه گاه بكشند و پس از آن سه مرتبه سر آلت را فشار دهند.
مسأله 75- لازم نیست که استبراء مذکور به دست خود شخص باد بلکه اگر به دست شخص محرم و یا پرستار بیمارستان و یا بوسیله وسائل امروزی باشد هم اشکالی ندارد.
مسأله 76- آبى كه گاهى بعد از ملاعبه و بازى كردن از انسان خارج مى شود و به آن مَذى مى گويند پاك است. و نيز آبى كه گاهى بعد از منى بيرون مىآيد و به آن وَذى گفته مى شود و آبى كه گاهى بعد از بول بيرون مىآيد و به آن وَدى مى گويند، اگر بول به آن نرسيده باشد، پاك است. و چنانچه انسان بعد از بول استبراء كند و بعد آبى از او خارج شود و شك كند كه بول است يا يكى از اينها، پاك مى باشد.
مسأله 77- اگر انسان شك كند استبراء كرده يا نه، و رطوبتى از او بيرون آيد كه نداند پاك است يا نه، آن رطوبت نجس است، و چنانچه وضو گرفته باشد باطل مى شود، ولى اگر شك كند استبرايى كه كرده درست بوده يا نه، و رطوبتى از او بيرون آيد كه نداند پاك است يا نه، آن رطوبت پاك بوده و وضو را هم باطل نمى كند.
مسأله 78- كسى كه استبراء نكرده اگر به واسطه آن كه مدتى از بول كردن او گذشته، يقين كند بول در مجرى نمانده است و رطوبتى ببيند و شك كند پاك است يا نه، آن رطوبت پاك بوده و وضو را هم باطل نمى كند.
مسأله 79- اگر انسان بعد از بول استبراء كند و وضو بگيرد، چنانچه بعد از وضو رطوبتى ببيند كه بداند يا بول است يا منى، احوط آن است که غسل و وضوی خود را اعاده کند ولی اگر وضو نگرفته باشد فقط گرفتن وضو کافی است.
مسأله 80- براى زن استبراء از بول نيست و اگر رطوبتى ببيند و شك كند پاك است يا نه، آن رطوبت پاک بوده و وضو و غسل او را هم باطل نمى كند.
مستحبات و مكروهات تخلّى
مسأله 81- مستحب است در موقع تخلى جايى بنشيند كه كسى او را نبيند، و موقع وارد شدن به مكان تخلّى، اول پاى چپ و موقع بيرون آمدن، اول پاى راست را بگذارد. و همچنين مستحب است در حال تخلى سر را بپوشاند و سنگينى بدن را بر پاى چپ بيندازد.
مسأله 82- در موقع تخلى، نشستن روبروى خورشيد و ماه به جز حالت کسوف و خسوف ، مكروه است و نيز در موقع تخلّى، نشستن روبروى باد و در جاده و خيابان و كوچه و درب خانه و زير درختى كه ميوه مى دهد نیز مکروه است. و همچنین است حكم خوردن در حال تخلی و توقف زياد و تطهير با دست راست، كه همگی مكروه است. و همچنين است حرف زدن در حال تخلى ولى اگر ناچار باشد، يا ذكر خدا بگويد، اشكال ندارد.
مسأله 83- ايستاده بول كردن و بول كردن در زمين سخت، و سوراخ جانوران و در آب، خصوصاً آب ايستاده مكروه است.
مسأله 84- خوددارى كردن از بول و غائط، مكروه است، و اگر ضرر برساند بايد خوددارى نكند.
مسأله 85- مستحب است انسان پيش از نماز و پيش از خواب و پيش از جماع و بعد از بيرون آمدن منى، بول كند.
مسأله 86- نجاسات دوازده چيز است: اوّل بول، دوّم غائط، سوّم منى، چهارم مردار، پنجم خون، ششم و هفتم سگ و خوك، هشتم كافر، نهم شراب، دهم فقّاع، يازدهم عرق جنب از حرام و دوازدهم عرق شتر نجاستخوار.
1 و 2- بول و غائط
مسأله 87- بول و غائط انسان و هر حيوان حرام گوشتى كه خون جهنده دارد ـ يعنی اگر رگ آن را ببرند، خون از آن جستن مى كند ـ نجس است، ولى فضله حيوانات كوچك مثل پشه و مگس كه گوشت ندارند پاك است.
مسأله 88- فضله پرندگان حرام گوشت، نجس است.
مسأله 89- بول و غائط حيوان نجاستخوار، نجس است و همچنين است بول و غائط حيوانى كه انسان آن را وطى كرده، يعنى با آن نزديكى نموده، و همچنین است گوسفندى كه استخوان آن از خوردن شير خوك، محكم شده است.
3- مَنى
مسأله 90- منی انسان و حیوانی که خون جهنده دارد، نجس است مگر در صورت عدم ترکیب با پروستات در مورد انسان که در این صورت نجاست آن محل اشکال است.
4- مردار
مسأله 91- مردار حيوانى كه خون جهنده دارد، نجس است، چه خودش مرده باشد يا به غير دستورى كه در شرع معين شده، آن را كشته باشند. ولی ماهى چون خون جهنده ندارد، اگر چه در آب بميرد، پاك است.
مسأله 92- چيزهايى از مردار كه مثل پشم و مو و كرك و استخوان و دندان، روح نداشته اگر از غير حيوانى كه مثل سگ نجس است باشد ، پاك است.
مسأله 93- اگر از بدن انسان يا حيوانى كه خون جهنده دارد و در حالى كه زنده است گوشت يا چيز ديگرى را كه روح دارد جدا كنند، نجس است.
مسأله 94- پوستهاى مختصر لب و جاهاى ديگر بدن كه موقع افتادنشان رسيده، اگرچه آنها را بكَنند پاك است، ولى بنابر احتياط واجب بايد از پوستى كه موقع افتادنش نرسيده و آن را كنده اند اجتناب نمايند.
مسأله 95- تخم مرغى كه از شكم مرغ مرده بيرون مى آيد، اگر پوست روى آن سفت شده باشد، پاك است، ولى ظاهر آن را بايد آب كشيد.
مسأله 96- اگر بره و بزغاله، پيش از آن كه علفخوار شوند بميرند، پنير مايه اى كه در شيردان آنها مى باشد پاك است، ولى ظاهر آن را بايد آب كشيد.
مسأله 97- داروهای مایع و روان و عطر و روغن و واکس و صابون هایی را که از خارج وارد می شوند، اگر انسان یقین به نجاست آنها نداشته باشد، پاک است.
مسأله 98- گوشت و پيه و چرمى كه در بازار مسلمانان فروخته شود در صورتی که اهل بلد ذبح کفّار را جایز ندانند پاك است، و همچنين است اگر يكى از اينها در دست مسلمان باشد، ولى اگر بدانند آن مسلمان از كافر گرفته و رسيدگى نكرده كه از حيوانى است كه به دستور شرع كشته شده يا نه، نجس است.
5- خون
مسأله 99- خون انسان و هر حيوانى كه خون جهنده دارد، يعنى حيوانى كه اگر رگ آن را ببرند خون از آن جستن مى كند، نجس است، پس خون حيوانى كه مانند ماهى و پشه خون جهنده ندارد، پاك مى باشد.
مسأله 100- اگر حيوان حلال گوشت را به دستورى كه در شرع معين شده بكشند و خون آن به مقدار معمول بيرون آيد، خونى كه در بدنش مى ماند، پاك است، ولى اگر به علت نفس كشيدن يا به واسطه اين كه سر حيوان در جاى بلندى بوده خون به بدن حيوان برگردد، آن خون نجس است.
مسأله 101- خونى كه در تخم مرغ است بنابر احتیاط نجس است، ولی اگر آنرا بپزند و بعد معلوم شود که خون داشته، جدا کردن همان مقدار خون و مقداری از اطراف آن کفایت می کند.
مسأله 102- خونى كه گاهى موقع دوشيدن شير ديده مى شود نجس است و شير را نجس مى كند.
مسأله 103- خونى كه از لاى دندانها مى آيد، اگر به واسطه مخلوط شدن با آب دهان از بين برود، پاك است، لکن احتیاط بیرون انداختن آب دهان در این صورت است.
مسأله 104- خونى كه به واسطه كوبيده شدنِ زيرِ ناخن يا زير پوست مى ميرد، اگر طورى شود كه ديگر به آن خون نگويند، پاك است، و اگر به آن خون بگويند در صورتى كه ناخن يا پوست سوراخ شود، اگر مشقت ندارد بايد براى وضو و غسل خون را بيرون آورند و اگر مشقت دارد بايد اطراف آن را به طورى كه نجاست زياد نشود، بشويند و پارچه يا چيزى مثل پارچه، بر آن بگذارند و روى پارچه دست تر بكشند.
مسأله 105- اگر انسان نداند كه خون، زير پوست مرده يا گوشت به واسطه كوبيده شدن به آن حالت درآمده، پاك است.
مسأله 106- اگر موقع جوشيدن غذا ذرهاى خون در آن بيفتد، تمام غذا و ظرف آن نجس مى شود، و جوشيدن و حرارت و آتش، پاك كننده نيست.
مسأله 107- زردابهاى كه در حال بهبودى زخم در اطراف آن پيدا مى شود، اگر معلوم نباشد كه با خون مخلوط است، پاك مى باشد.
6 و 7- سگ و خوك
مسأله 108- سگ و خوكى كه در خشكى زندگى مى كنند حتى مو و استخوان و پنجه و ناخن و رطوبتهاى آنها، نجس است ولى سگ و خوك دريايى در صورتی که حقیقتاً سگ و خوک نبوده و صرف تسمیه باشد پاک است.
8- كافر
مسأله 109- كافر يعنى كسى كه منكر خدا است، يا براى خدا شريك قرار مى دهد، يا پيغمبرى حضرت خاتم الانبياء محمد بن عبد اللَّه صلى الله عليه و آله و سلم را قبول ندارد، نجس است. و همچنين است اگر در يكى از اينها شك داشته باشد و نيز كسى كه ضرورى دين يعنى چيزى که مسلمانان آن را جزء دين اسلام مى دانند مثل نماز و روزه منكر شود چنانچه بداند آن چيز ضرورى دين است، و انكار آن چيز برگردد به انكار خدا يا توحيد يا نبوت و یا صدق و راستی آن حضرت، نیز نجس مى باشد، و اگر نداند احتياطاً بايد از او اجتناب كرد، اگرچه لازم نيست، هرچند که نجاست یهود و نصارایی که دشمنی و یا عداوت و یا جسارت به حضرت خاتم الانبیاء صلى الله عليه و آله و سلم را روا می دارند و یا مرتکب خمر و خنزیر می شوند بعید نیست وامّا در غیر این موارد، احوط اجتناب نمودن از آنها است حتی الامکان.
مسأله 110- تمام بدن كافر، حتى مو و ناخن و رطوبتهاى او نجس است.
مسأله 111- اگر پدر و مادر و جدّ بچه نابالغ كافر باشند آن بچه هم نجس است، و اگر يكى از اينها مسلمان باشد بچه پاك است.
مسأله 112- كسى كه معلوم نيست مسلمان است يا نه، اگر در کشورهای اسلامی باشد پاک است و مابقی احکام اسلامی از قبیل وجوب ردّ سلام و مانند آن در مورد او جاری می شود. ولی اگر در کشورهای غیر اسلامی باشد، طهارتش محل اشکال است و احکام دیگر مسلمانان را ندارد و مثلا نمی تواند زن مسلمان بگیرد و يا در قبرستان مسلمانان دفن شود.
مسأله 113- اگر مسلمانى به يكى از دوازده امام دشنام دهد، يا با آنان دشمنى داشته باشد، نجس است و با مراعات موازین دینی باید او را ارشاد بنمایند و اگر عناد ورزید، کشتن او با نظر حاکم شرع اشکالی ندارد.
9- شراب
مسأله 114- شراب و هر چيزى كه انسان را مست مى كند، چنانچه به خودى خود روان باشد، نجس است، و اگر مثل بنگ و حشيش، روان نباشد اگرچه چيزى در آن بريزند كه روان شود و یا خودش مست کننده نباشد، پاك است.
مسأله 115- الكل صنعتى كه براى رنگ كردن درب و ميز و صندلى و مانند اينها بكار مى برند اگر انسان نداند از چيزى كه مستكننده و روان است درست كرده اند، پاك است.
مسأله 116- اگر انگور و آب انگور به خودى خود جوش بيايد، حرام بوده و بنابر احتیاط نجس بوده و خوردن آن نیز حرام است و امّا سرخ شدن و یا پخته شدن خود آنها مانعی ندارد.
مسأله 117- آب خرما و مويز و كشمش اگر جوش بيايند قبل از دو ثلث بنابر احتیاط نجس بوده و خوردن آن نیز حرام است و امّا سرخ شدن و یا پخته شدن خود آنها مانعی ندارد.
10- فقّاع
مسأله 118- فقّاع كه از جو گرفته مى شود و به آن آبجو مى گويند نجس است، ولى آبى كه به دستور طبيب از جو مى گيرند و به آن ماء الشعير مى گويند پاك مى باشد.
11ـ عرق جُنُب از حرام
مسأله 119- نجاست عرق جنب از حرام محل اشکال است، ولی احتیاط واجب آن است که با بدن یا لباسی که به آن آلوده شده، نماز نخوانند.
مسأله 120- اگر انسان در موقعى كه نزديكى با زن، حرام است ـ مثلاً در روزه ماه رمضان ـ با زن خود نزديكى كند بنابر احتياط واجب بايد از عرق خود در نماز اجتناب نمايد.
مسأله 121- اگر جنب از حرام، به واسطه تنگى وقت، عوض غسل، تيمم نمايد و بعد از تيمم و خواندن نماز عرق كند، بنابر احتياط واجب بايد از عرق خود در نماز اجتناب نمايد، .
مسأله 122- اگر كسى از حرام جنب شود و بعد با حلال خود نزديكى كند بنابر احتياط واجب، بايد از عرق خود در نماز اجتناب كند، ولى اگر اول با حلال خود نزديكى كند و بعد مجدداً از حرام جنب شود، در صورتی که ما بین این دو تیمّم نکرده باشد اجتناب از آن عرق وجوبی ندارد.
12- عرق شتر نجاستخوار
مسأله 123- عرق شتر نجاستخوار، نجس است، و حیوانات دیگر نیز اگر نجاستخوار شوند اجتناب از عرق آنها بنابر احتیاط لازم است.
راه ثابت شدن نجاست مسأله 124- نجاست هر چيز از سه راه ثابت مىشود: اوّل: آن
كه خود انسان يقين كند چيزى نجس است، و اگر گمان داشته باشد چيزى نجس است لازم
نيست از آن اجتناب نمايد. بنابراين غذا خوردن در قهوهخانه و مهمانخانههايى كه
مردمان لا ابالى و كسانى كه پاكى و نجسى را مراعات نمىكنند، در آنها غذا
مىخورند، اگر انسان يقين نداشته باشد غذايى را كه براى او آوردهاند نجس است،
اشكالي ندارد. دوّم: آن كه كسى كه چيزى در اختيار او است بگويد آن چيز نجس
است، مثلاً همسر انسان يا نوكر يا كلفت بگويد ظرف يا چيز ديگرى كه در اختيار او
است نجس مىباشد. سوّم: آن كه دو مرد عادل بگويند چيزى نجس است و نيز اگر يك
نفر عادل هم بگويد چيزى نجس است، بنابر احتياط واجب بايد از آن چيز اجتناب كرد. مسأله 125- اگر به واسطه ندانستن مسأله، نجس بودن و پاك
بودن چيزى را نداند، مثلاً نداند عرقِ جنب از حرام پاك است يا نه، بايد مسأله را
بپرسد، ولى اگر با اين كه مسأله را مىداند، چيزى را شك كند پاك است يا نه، مثلاً
شك كند آن چيز خون است يا نه، يا نداند كه خون پشه است يا خون انسان، پاك مىباشد. مسأله 126- چيز نجسى كه انسان شك دارد پاك شده يا نه، نجس
است، و چيز پاك را اگر شك كند نجس شده يا نه، پاك است. و اگر هم بتواند نجس بودن
يا پاك بودن آن را بفهمد لازم نيست وارسى كند. مسأله 127- اگر بداند يكى از دو ظرف يا دو لباسى كه از هردوى
آنها استفاده مىكند نجس شده، و نداند كدام است، بايد از هر دو اجتناب كند، بلكه
اگر مثلاً نمىداند لباس خودش نجس شده يا لباسى كه هيچ از آن استفاده نمىكند و
مال ديگرى است، باز هم احتياط آن است كه از لباس خودش اجتناب نمايد، اگر چه لازم
نيست.
چگونگی نجس شدن چيزهاى پاك مسأله 128- اگر چيز پاك به چيز نجسي برسد و هردو يا يكى از
آنها به طورى تر باشد كه ترى يكى به ديگرى برسد، چيز پاك نجس مىشود. و اگر ترى به
قدرى كم باشد كه به ديگرى نرسد، چيزى كه پاك بوده نجس نمىشود. مسأله 129- اگر چيز پاكى به چيز نجس برسد و انسان شك كند كه
هردو يا يكى از آنها تر بوده يا نه، آن چيز پاك نجس نمىشود. مسأله 130- دو چيزى كه انسان نمىداند كدام پاك و كدام نجس
است اگر چيز پاكى با رطوبت به يكى از آنها برسد، نجس نمىشود، ولى اگر يكى از آنها
قبلاً نجس بوده و انسان نداند پاك شده يا نه، چنانچه چيز پاكى به آن برسد نجس
مىشود. مسأله 131- زمين و پارچه و مانند اينها اگر رطوبت داشته
باشد هر قسمتى كه نجاست به آن برسد نجس مىشود و جاهاى ديگر آن پاك است و همچنين
است خيار و خربزه و مانند اينها. مسأله 132- هرگاه شيره و روغن روان باشد همين كه يك نقطه از
آن نجس شد، تمام آن نجس مىشود. ولى اگر روان نباشد نجس نمىشود. مسأله 133- اگر مگس يا حيوانى مانند آن، روى چيز نجسى كه تر
است بنشيند و بعد روى چيز پاكى كه آن هم تر است بنشيند، چنانچه انسان بداند نجاست
همراه آن حيوان بوده، چيز پاك نجس مىشود، و اگر نداند پاك است. مسأله 134- اگر جايى از بدن كه عرق دارد نجس شود و عرق از
آنجا به جاى ديگر برود، هر جا كه عرق به آن برسد نجس مىشود، و اگر عرق به جاى
ديگر نرود جاهاى ديگر بدن پاك است. مسأله 135- اخلاطى كه از بينى يا گلو مىآيد، اگر خون داشته
باشد، جايى كه خون دارد نجس، و بقيه آن پاك است، پس اگر به بيرون دهان يا بينى
برسد، مقدارى را كه انسان يقين دارد جاى نجس اخلاط به آن رسيده، نجس است، و محلى
را كه شك دارد جاى نجس به آن رسيده يا نه، پاك مىباشد. مسأله 136- اگر آفتابهاى را كه ته آن سوراخ است روى زمين
نجس بگذارند چنانچه آب طورى زير آن جمع گردد كه با آب آفتابه يكى حساب شود، آب
آفتابه نجس مىشود، ولى اگر آبى كه از زير آفتابه خارج مىشود در زمين فرو رود يا
جارى شود به نحوى كه با آب داخل آن يكى حساب نشود، آب آفتابه نجس نمىشود. مسأله 137- اگر چيزى داخل بدن شود و به نجاست برسد، در
صورتى كه بعد از بيرون آمدن، آلوده به نجاست نباشد پاك است، پس اگر اسباب اماله يا
آب آن در مخرج غائط وارد شود، يا سوزن و چاقو و مانند اينها در بدن فرو رود و بعد
از بيرون آمدن، به نجاست آلوده نباشد نجس نيست. و همچنين است آب دهان و بينى اگر
در داخل به خون برسد و بعد از بيرون آمدن به خونآلوده نباشد.
احكام نجاسات مسأله 138- نجس كردن خط و ورق قرآن حرام است، و اگر نجس شود
بايد فوراً آن را آب بكشند. مسأله 139- اگر جلد قرآن نجس شود در صورتى كه بىاحترامى به
قرآن باشد بايد آن را آب بكشند. مسأله 140- گذاشتن قرآن روى عين نجس، مانند خون و مردار اگر
چه آن عين نجس خشك باشد حرام است، و برداشتن قرآن از روى آن واجب مىباشد. مسأله 141- نوشتن قرآن با مركب نجس، اگر چه يك حرف آن باشد
حرام است. و اگر نوشته شود بايد آن را آب بكشند، يا به واسطه تراشيدن و مانند آن
كارى كنند كه از بين برود. مسأله 142- احتياط واجب آن است كه از دادن قرآن به كافر
خوددارى كنند، و اگر قرآن دست اوست در صورت امكان از او بگيرند. و اگر ورق قرآن يا
چيزى كه احترام آن لازم است ـ مثل كاغذى كه اسم خدا يا پيغمبر صلى الله عليه و آله
و سلم يا امام عليه السلام بر آن نوشته شده ـ در مستراح بيفتد، بيرون آوردن و آب
كشيدن آن اگرچه مستلزم صرف مخارجی هم باشد واجب است، و اگر بيرون آوردن آن ممكن
نباشد بايد به آن مستراح نروند تا يقين كنند آن ورق پوسيده است. و نيز اگر تربت در
مستراح بيفتد و بيرون آوردن آن ممكن نباشد بايد تا وقتى كه يقين نكردهاند به كلى
از بين رفته به آن مستراح نروند. مسأله 143- خوردن و آشاميدن چيز نجس، حرام است و نيز
خورانيدن عين نجس به اطفال در صورتى كه ضرر داشته باشد حرام مىباشد، بلكه اگر ضرر
هم نداشته باشد بنابر احتياط واجب بايد از آن خوددارى كنند، ولى خوراندن غذاهايى
كه توسط خود طفل نجس شده باشد به طفل حرام نیست. مسأله 144- فروختن و عاريه دادن چيز نجسى كه مىشود آن را
آب كشيد اگر نجس بودن آن را به طرف نگويند اشكال ندارد، ولى چنانچه انسان بداند كه
عاريه گيرنده و خريدار، آن را در خوردن و آشاميدن و یا نماز و امثال آن استعمال
مىكند بايد نجاستش را به او بگويند. مسأله 145- اگر انسان ببيند كسى چيز نجسى را مىخورد يا با
لباس نجس نماز مىخواند لازم نيست به او بگويد. مسأله 146- اگر جايى از خانه يا فرش كسى نجس باشد و ببيند
بدن يا لباس يا چيز ديگر كسانى كه وارد خانه او مىشوند با رطوبت به جاى نجس رسيده
است، در این صورت مشروط به این که ورود شخص با دعوت نبوده و صدق تسبیب ننماید،
گفتن آن به شخص مذکور لازم نیست. مسأله 147- اگر صاحب خانه در بين غذا خوردن بفهمد غذا نجس
است، بايد به مهمانها بگويد، اما اگر يكى از مهمانها بفهمد، لازم نيست به ديگران
خبر دهد، ولى چنانچه طورى با آنان معاشرت دارد كه مىداند كه به واسطه نگفتن، خود
او هم نجس مىشود بايد بعد از غذا به آنان بگويد هرچند احتیاط در گفتن قبل از آن
است. مسأله 148- اگر چيزى را كه به امانت گرفته نجس شود اگر
بداند كه صاحبش آن چيز را در خوردن و آشاميدن و یا نماز استعمال مىكند، واجب است
به او بگويد.
احکام
ظرفها مسأله 229- ظرفى كه از پوست سگ يا خوك يا مردار ساخته شده
خوردن و آشاميدن از آن ظرف حرام است، و نبايد آن ظرف را در وضو و غسل و كارهايى كه
بايد با چيز پاك انجام داد استعمال كنند. بلكه احتياط واجب آن است كه چرم سگ و خوك
و مردار را اگرچه ظرف هم نباشد استعمال نكنند. مسأله 230- خوردن و آشاميدن از ظرف طلا و نقره و استعمال
آنها، حرام است ولى استعمالِ آنها در زينت اطاق حرام نيست، و نگاه داشتن نيز حرام
نمىباشد. مسأله 231- ساختن ظرف طلا و نقره و مزدى كه براى آن مىگيرند
حرام نيست. مسأله 232- خريد و فروش ظرف طلا و نقره و پول عوضى هم كه
فروشنده مىگيرد حرام نيست. مسأله 233- گيره استكان كه از طلا يا نقره مىسازند اگر بعد
از برداشتن استكان، ظرف به آن گفته شود، استعمال آن چه به تنهايى و چه با استكان،
حرام است و اگر ظرف به آن گفته نشود استعمال آن مانعى ندارد. مسأله 234- استعمال ظرفى كه روى آن را آب طلا يا آب نقره
دادهاند در صورتی که عرفاً صدق طلا و نقره نکند اشكال ندارد وگرنه احوط اجتناب از
آن ظرف است. مسأله 235- اگر فلزى را با طلا يا نقره مخلوط كنند و ظرف
بسازند چنانچه مقدار آن فلز به قدرى زياد باشد كه ظرف طلا يا نقره به آن ظرف
نگويند استعمال آن مانعى ندارد. مسأله 236- اگر انسان غذايى را كه در ظرف طلا يا نقره است
در ظرف ديگر بريزد اين استعمال جائز است ولى اگر بخواهد از ظرف دوم غذا بخورد و
خالى كردن ظرف براى آن نباشد كه غذا خوردن از ظرف طلا يا نقره جائز نيست اين
استعمال حرام مىباشد. مسأله 237- استعمال بادگير قليان و غلاف شمشير و كارد و قاب
قرآن اگر از طلا يا نقره باشد اشكال ندارد ولی در مورد عطردان و سرمه دان و امثال
اینها احتیاط در ترک آنها است. مسأله 238- استعمال ظرف طلا يا نقره در حال ضرورت اشكال
ندارد و براى وضو و غسل هم در حال تقيّه مىشود ظرف طلا و نقره را استعمال كرد،
بلكه گاهى واجب است. مسأله 239- استعمال ظرفى كه معلوم نيست از طلا يا نقره است
يا از چيز ديگر اشكال ندارد.